جدول جو
جدول جو

معنی پامال کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پامال کردن
لگدکوب کردن، زیر پا له کردن
تصویری از پامال کردن
تصویر پامال کردن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پا مال کردن
تصویر پا مال کردن
زیر پا کردن از بین بردن له کردن اضمحلال انهدام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایمال کردن
تصویر پایمال کردن
زیر پا کردن از بین بردن له کردن اضمحلال انهدام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایمال کردن
تصویر پایمال کردن
((کَ دَ))
زیر پا کردن، از بین بردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاداش کردن
تصویر پاداش کردن
جزا دادن مکافات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمال کردن
تصویر اعمال کردن
ورزانیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاسار کردن
تصویر پاسار کردن
لگد کوب کردن پایمال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالان کردن
تصویر پالان کردن
پالان بر پشت ستور نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمال کردن
تصویر برمال کردن
گریختن برمال زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمال کردن
تصویر اعمال کردن
بکار بستن، بکار بردن
فرهنگ لغت هوشیار
پرویشیدن فرو گذاشتن سر خاریدن سستی کردن در کاری فرو گذاشتن، بی پروایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داماد کردن
تصویر داماد کردن
زن گرفتن و جشن عروسی برای پسری بپا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلماس کردن
تصویر پلماس کردن
مانند کوران دست مالیدن بهر سوی برای جستن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمان کردن
تصویر پیمان کردن
عهد بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسار کردن
تصویر پاسار کردن
پامال کردن، لگدکوب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیمان کردن
تصویر پیمان کردن
عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری، پیمان بستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادار کردن
تصویر پادار کردن
کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورمال کردن
تصویر ورمال کردن
گریختن (از ترس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسار کردن
تصویر پاسار کردن
((کَ دَ))
لگدکوب کردن، پایمال کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پلماس کردن
تصویر پلماس کردن
((~. کَ دَ))
کورمال کورمال حرکت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعمال کردن
تصویر اعمال کردن
Apply, Exert
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کانال کردن
تصویر کانال کردن
Channel
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نرمال کردن
تصویر نرمال کردن
Normalize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
применять , прилагать
دیکشنری فارسی به روسی
застосовувати , докладати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
канализировать
دیکشنری فارسی به روسی
нормализовать
دیکشنری فارسی به روسی